عباسیان با کینهتوزی علیه اهل بیت علیهمالسلام، عرصه را هر روز بر آنان تنگتر کرده و با زندان، تبعید و تحت مراقبتقراردادن امامان تلاش کردند تشنگان زلال دانش و بینش را از دریای بیکران وجود آنان دور نگاه دارند. دوران ۳۳ سالۀ امامت امام هادی علیهالسلام شاهد تلاشهای گسترده و مبارزات خستگیناپذیر ایشان در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.
کتاب حاضر که پژوهشی در زندگانی و سیرۀ امام هادی علیهالسلام است در هفت فصل نوشته شده است. فصل اول با عنوان «روزنهای بهسوی آفتاب» به ولادت، شهادت، القاب، خانواده و زندگی حضرت میپردازد. «ویژگیهای اخلاقی» عنوان فصل دوم کتاب است که خصوصیتهای گوناگون امام مانند عبادت، دانش، مهربانی، بردباری و... را شرح میدهد. فصل سوم «مبارزات فرهنگی امام هادی (علیهالسلام)» نام دارد که از مبارزه با گروههای منحرف عقیدتی تا بسترسازی فرهنگ انتظار را شامل میشود. نام فصل بعدی «مبارزات سیاسی امام هادی (علیهالسلام)» نام دارد که ضمن تشریح اوضاع سیاسی ـ اجتماعی عصر حضرت (مانند اوضاع داخلی دولت عباسی و پیدایش نهضت علویان)، شیوههای مبارزاتی حضرت را در زیرسؤالبردن مشروعیت حکومت عباسیان، مبارزه با فقیهان درباری، نفوذ عاطفی در برخی درباریان و تقویت پایگاههای مردمی بیان میکند. در فصل پنجم که «تبعید امام هادی (علیهالسلام)» است به چالشهای فراروی عباسیان، تبعید امام، واکنش مردم، توطئهها علیه حضرت، قتل متوکل و... پرداخته شده است. «شهادت امام هادی (علیهالسلام)» عنوان فصل ششم کتاب است که به موضوعات مختلفی ازجمله جنایت عباسیان در شهادت حضرت، بازتاب شهادت امام، مراسم تشییع و خاکسپاری و زیارتنامۀ امام هادی میپردازد. در فصل پایانی کتاب که «گلبرگی از آفتاب» نامگذاری شده است گزیدهای از سخنان و سیره و کرامات حضرت مانند جایگاه اطاعت از خدا، انتقادپذیری، برداشت نیکو از نعمتها، عزم و اراده، نتیجۀ صلۀ رحم، خیرخواهی، پیشگویی و... آمده است.
«بالاخره در نبرد بین امام هادی علیهالسلام و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی علیهالسلام بود؛ این باید در همۀ بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد». این بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی است که کتاب با آن شروع میشود.
در صفحۀ ۱۴۱ کتاب در قسمت خیرخواهی که به سیرۀ حضرت میپردازد آمده است:
مردی برای امام هادی علیهالسلام کاری انجام داده بود و قرار بود به ازای آن، چهارصد درهم از امام دریافت کند. به دوست خود گفته بود: «دویست درهم از این پول را پارچهای میخرم و دویست درهم باقیمانده را خرما میخرم تا از آن شراب درست کنم». دوستش میگوید: «من با شنیدن این سخن از او روی برگرداندم». در این هنگام، امام هادی علیهالسلام رسید و درحالیکه خشمگین بود، از مرکبش پیاده شد و فرمود: «مقبل، به اندرونی برو و چهارصد درهم بیاور و به ملعون بده و به او بگو این حق توست؛ با دویست درهم آن، پارچه بخر و برای تصمیمی که درباره باقیمانده آن گرفتهای، از خدا بترس».
مقبل میگوید: «من پولها را به او دادم و پیام امام را به وی رساندم. او گریست و گفت: به خدا سوگند که هیچگاه شراب ننوشیدهام و سرور تو این را میداند». بدینگونه، امام شخصی را از ارتکاب گناه بازداشت.
این کتاب را حجتالاسلام والمسلمین ابوالفضل هادیمنش پژوهشگر علوم دینی به رشتۀ تحریر درآورده و انتشارات بهار دلها چاپ نخست آن را در سال ۱۳۹۲ در ۱۵۸ صفحه روانۀ بازار نشر کرده است.